معنای قرار گرفتن عرش بر روی آب چیست؟

 خدا جهان را در شش روز خلق کرد, بعد عرش را آفرید. عرش چه بود و این که بر آب قرارگرفت , یعنى چه ؟
دراین جا سه سؤال هست :
1 خلقت آسمان ها و زمین در شش روز یعنى چه ؟
2 عرش چیست ؟
3 عرش بر آب قرار گرفته است , یعنى چه ؟
ابتدا جواب سؤال دو را مطرح مى کنیم :
معناى حقیقى عرش را کسى نمى داند. عرش در لغت عرب به معناى تخت حکومت و پادشاهى است . در این آیات عالم هستى را مملکت خدا دانسته شده و بلا تشبیه , خدا را به منزله پادشاهى که بر مملکتى حکومت مى کندتشبیه کرده است , چون از قدیم در ذهن این طور بود که پادشاهان تخت پادشاهى دارند و بر آن تکیه مى زنند ودستور و فرمان صادر مى کنند و کارها را رتق و فتق مى کنند.
در این آیه نیز براى تقریب به ذهن حکومت و قدرت لا یزال الهى بر جهان را به این تعبیر آورده است : <ثم استوى على العرش ; بر عرش مستولى شد>.
راغب اصفهانى در المفردات گوید: حقیقت عرش بر کسى معلوم نیست و آن چه از معناى عرش در ذهن هاهست , در مورد خداى متعال صحیح نیست . عده اى گفته اند: عرش فلک اعلى است و کرسى فلک کواکب است .
ازرسول گرامى اسلام (ص)نقل شده است : آسمان هاى هفت گانه و زمین هاى هفت گانه نسبت به کرسى مانند حلقه اى است که دریک بیابان بزرگ افتاده و کرسى نزد عرش خدا به همین منزلت است .
(پـاورقى 1.المیزان , ج 8 ص 147 به نقل از مفردات راغب اصفهانى .)
این آیه در حقیقت مالکیت و حکومت خدا را بر تمامى هستى , اعم از عالم ماده و مادیّات و عالم ملکوت ترسیم مى کند. در حقیقت عرش مرکز فرماندهى خداى تعالى و کرسى تمامى عالم است : <وسع کرسیُّهُ السموات و الارض ;کرسى خدا وسعت تمامى آسمان ها و زمین را دارد.
(پـاورقى 1.همان , ص 150)
مرحوم علامهء طباطبایى مى فرماید: درباره این گونه کلمات (عرش و کرسى ) چند قول است :
1 عده اى مى گویند: درباره این گونه الفاظ نباید بحث کنیم و بحث دربارهء آن ها حرام است , چون بحث ازچیزهایى که ماوراى ظواهر کتاب سنّت است , بدعت و حرام است .
2 عده اى مى گویند بحث و کاوش و فکر در این گونه کلمات اشکالى ندارد.
این گروه بر سه نظرند:
این گونه کلمات (عرش و کرسى ) را بر معناى ظاهرشان حمل مى کنیم , مثلاً عرش چیزى است که خلق شده ومانند تخت , پایه هایى دارد و بر آسمان هفتم نهاده شده و خداى متعال بر آن تکیه زده است , مانند پادشاهى که برتخت پادشاهى تکیه مى زند. اینان را <مشبّه > مى گویند. کتاب و سنّت و عقل این نظریه را باطل مى داند, چون خداوند متعال نه در مکانى است و نه تکیه بر چیزى مى زند.
ب ) عرش , فلک نهم است که بر عالم جسمانى محیط است که در داخل آن کرسى قرار دارد که به آن فلک هشتم مى گویند و در درون فلک هشتم , فلک هاى هفتگانه که زحل و مشترى و مرّیخ و خورشید و زهره و عطارد و قمر(ماه ) هستند, هر کدام به ترتیب بر دیگرى احاطه دارند.
این نظریه مطابق با هیئت بطلمیوس است , لکن ظاهر بسیارى از آیات این نظریه را نمى پسندد. ثانیاً به پیشرفت علمى جدید این نظریه را رد مى کند.
ج ) قول دیگر این است که اصلاً عرش و کرسى مصداق خارجى ندارد و آن چه در آیات <ثم استواى على العرش > یا <الرحمن على العرش استوى > آمده , کنایه از استیلاى خداى متعال بر عالم خلق است , یا معناى استواى برعرش , شروع در تدبیر عالم است , کما این که ملوک وقتى مى خواهند در امور کشور تدبیر کنند, بر تخت پادشاهى مى نشینند و شروع به امر و نهى مى کنند. این نظریه گرچه بد نیست , لکن منافات ندارد که عرش یک حقیقت خارجى داشته باشد که ما از آن به این گونه امور تعبیر مى کنیم . گرچه سلطنت و ریاست و مالکیت و استیلا و پادشاهى وسیادت و ولایت و... امور اعتبارى هستند, ولى مانعى ندارد که همه حاکى از یک واقعیت خارجى باشد که حقیقت آن براى ما روشن نباشد, ولى آن چیز, وهمى و اعتبارى نباشد.
خلاصه در عین این که <انّ اللّه على العرش استوى > تمثیل است , ولى حکایت از واقعیتى مى کند. پس ظاهرآیات قرآن دلالت مى کند که عرش و کرسى حقیقتى از حقایق عالم است و مصداق خارجى دارد, امّا نه به آن معنا که در ذهن ما مفهوم است . کما این که در آیهء نور, زُجاجه و شجرهء زیتونه و زیتون و در جاهاى دیگر عرش و لوحِ کتاب همه حقایق واقعى و خارجى هستند و مصداق خارجى دارند, امّا نه بدان معناهایى که ما در ذهنمان مى فهمیم .()
(پـاورقى 1.المیزان , ج 8 ص 153)
اما این که آسمان و زمین در شش روز آفریده شد (ولقد خلقنا السموات و الارض و ما بینهما فى ستّة ایام ) بایددید مراد از <یوم > چیست ؟ آیا مراد روزهایى از قبیل روزه هاى کره زمین که 12ساعت یا 24ساعت است مى باشد,یا مراد چیز دیگرى است ؟
علامهء طباطبایى فرمود: مراد از روز (یوم ) به معناى ظرف زمان و دوره اى از دوران و بُرهه اى از زمان است .
(پـاورقى 2.المیزان , ج 10 ص 150)
استعمال یوم به این معنا زیاد به کار مى رود که در فارسى به آن <روزگار> یا <دوران > مى گویند, مانند روزگار ودوران هخامنشیان .
<هو الّذى خلق السموات والارض فى ستة ایّام ; همهء آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید>.
(پـاورقى 3.هود (11, آیهء 7)
در آیهء دیگر آمده : <فقضاهنّ سبع سماوات فى یومین ; هفت آسمان را در دو روز آفرید>.
(پـاورقى 4.سجده (32 آیهء 12)
<و خلق الارض فى یومین ... و قدّر فیها اقواتها فى أربعة ایّام ; زمین را نیز در دو روز و سایر موادّ و مواد غذایى رادر دو روز آفرید که مجموعاً شش روز مى شود>.
اما در مورد این که عرش خدا بر آب قرار دارد, شاید کنایه از این باشد که ملک خداى تعالى در هنگامى که مى خواست عرش را بیآفریند, بر آب استوار بود و چون آب مادهء حیات است , به معناى این است که عرش الهى که تخت پادشاهى خدا است بر بهترین ماده که مادهء حیات است , استوار بود. این براى اهمیّت دادن به عرش است .
(پـاورقى 1.المیزان , ج 10 ص 150)
این احتمال نیز مى رود که گاهى <ماء> به هر شىء مایع گفته مى شود, مانند فلزّات مایع و امثال آن .
ممکن است در آغاز آفرینش جهان هستى به صورت مواد مذابى بوده یا به صورت گازهاى فوق العاده فشرده اى که شکل مواد مذاب و مایع را داشته بوده , سپس در این تودهء آبگونه حرکات شدید و انفجارات عظیمى رخ داده وقسمت هایى به خارج پرتاب شده و کواکب و سیارات یکى پس از دیگرى تشکیل یافته است . بنابراین جهان هستى و پایهء تخت قدرت خدا نخست بر این مادهء عظیم آبگونه قرار داشته است . در سورهء انبیاء به همین مطلب اشاره شده است : <أولم یرالّذین کفروا أنّ السموات و الارض کانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شىء حى 
 (پـاورقى 2.انبیاء (21 آیهء 30)
آیا آنان که خدا را انکار مى کنند, با چشم علم و دانش این حقیقت را ندیدند که آسمان ها و زمین در آغاز به هم پیوسته بود و سپس ما آن ها را از هم گشودیم و هر موجود زنده اى را از آب آفریدیم .
(پـاورقى 3.تفسیر نمونه , ج 9 ص 26)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد